جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
حسن غفاری فر

حوزه/ متاسفانه در انجمن های علمی ما ادبیات سیاسی امثال «ماکس وبر و فوکو» را به عنوان شاخص تحلیل مباحث سیاسی استفاده می کنند، دشمنان کینه دینی و تاریخی با ما دارند و نباید فکر کنیم که آنها به دنبال سازش هستند آنها به چیزی جز تجزیه و نابودی ما راضی نیستند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام والمسلمین حسن غفاری فر از پژوهشگران حوزه و دانشگاه  یکشنبه شب  در نشست علمی به  بررسی «زمینه های اجتماعی شکل گیری گروه های فلسطینی   پرداخت.

اروپایی ها  از صهیونیست ها خسته بودند و صهیونیست ها هم به دنبال یک کشور مستقل می گشتند. داعیه داران حمایت از اسرائیل هیچ وقت حاضر نشدند که هزینه های کارهای کثیف اسرائیلی ها را بدهند؛ آنها می دانند که باید گام به گام با اسرائیل همراه باشند تا به منافعشان برسند.فلسطین ملجا و جایگاه تمدن های بزرگ و دینی در سراسر جهان است و این منطقه نیاز صهیونیست ها به سرزمین شخصی را تامین می کرد.

سیر تاریخی ما را به سمت جهاد اسلامی می برد و استراتژی  امام راحل در حال جواب دادن است و گروه های متعدد در فلسطین هم در همین مسیر حرکت می کنند. کارل مارکس در درون خانه، یهودی بود، ولی در بیرون مسیحی بود که این تظاهر به دین غیر، بسیار شایع شده بود و یهودیان از این طریق فرهنگ سازی کردند و به دنبال زدودن نفرت اروپا از یهودیان بودند.

فرهنگ اروپا فرهنگ صهیونیستی نبود، ولی این زمینه باعث شد که امثال «هرتسل» با شعار سرزمین مقدس بتوانند یهودیان را جمع کنند؛ آنها در ابتدا از در صلح وارد شدند و به نزد سلطان عبدالحمید رفتند و با توجه به ضعف شدید اقتصادی خواستند که از او گوشه ای از بیت المقدس را در ازای ادای قرض های دولت عثمانی بپردازد، ولی عبدالحمید وی را طرد کرد.

صهیونیست ها پس از آن کم کم خود را در این منطقه وارد کردند و با نفوذی که در منطقه پیدا کرده بودند توانستند جای حکام عرب را بگیرند و قیام جوانان ترک هم باعث شد که این گروه نفوذ خود را بیشتر کند؛ نیاز ترک ها و عرب ها در این حوزه جدایی از هم بود و صهیونیست ها هم زمینه نفرت ترک از عرب را ایجاد کردند.

آنها در این زمان جهان اسلام را سرگرم این مسایل کردند و خود به دنبال رسیدن به فلسطین بودند؛ آنها به این نتیجه رسیدند که الحاد و تفکرات مارکسیستی در جهان اسلام جواب نمی دهد و این جریانات سوسیالیستی چندان در لایه های دینی دوام نیاورد.

در این شرایط افرادی چون عزالدین قسام بوجود آمد، زیرا همه به فکر قدرت خود بودند و فلسطین تنها ماند؛ دو جریان پارتیزانی و دیپلماسی برای نجات فلسطین ایجاد شد که حتی گروه های متعددی از سوی مراجع عظام تقلید در ایران و نجف  برای نجات فلسطین فعالیت کردند.

صهیونیست‌ها در جریان تفرقه ایجاد کردن بین ترک و عرب، شریف حسین هاشمی  را در میان اعراب و کمال آتاترک را با وعده های بزرگ، علم کردند؛ نقش فرماندهی این دو جنگ را لورنس عربستان بازی می‌کرد.

پس از این جریانات، دولت حسین  هاشمی را سه تکه کردند و پس از علم کردن آل سعود، هاشمی ها را کنار زدند و سوریه و لبنان سهم فرانسه شد و فلسطین به انگلیس رسید؛ عراق را نیز از فیصل فرزند شریف حسین بازپس گرفتند و حسن البکر به ریاست رسید.

جهالت داخلی و استبداد،عثمانی و استعمار خارجی فلسطین را به یک حاشیه پرت تبدیل کرده بود؛ در ایران نیز دولت ما شکل واقعی نگرفته بود و شیعیان نیز قدرت چندانی در این راستا نداشتند؛ ولی در همین یک لایه از جوانان در جهان اسلام ایجاد شد که یا به سمت گروه های فلسطینی رفتند و یا‌به سمت کمونیسم رفتند که در این زمان 9گروه ایجاد شد.

ادبیات چپ سیاسی در کشورهای منطقه ایجاد شد که دلیل آن الگوی موفق انقلاب های سلسله وار در جهان در آن موقع و همچنین خصوصیت های ملی گرایانه بود؛ اینجاست که مرحوم حکیم در عراق و امام راحل به دنبال مدیریت جهان اسلام و بخصوص فلسطین بودند چون متوجه بودند که چه جریانی در راه است زیرا جوانان مسلمان با اختیار خودشان به سمت کمونیسم رفتند.

در این جریان، جریان الفتح با حضور افرادی چون یاسرعرفات و محمود عباس و ابوایادو... از درون دانشگاه الازهر ایجاد شد؛ آنها کم کم به این نتیجه رسیدند که باید جریان سکولار را ایجاد کنند و ملاک وحدت را فلسطین نامیدند و دین را از این محور کنار زدند؛ ثمره همین گروه التقاطی ابومازن بود که همه دیدند که به کجا رسید.

به انحراف کشیده شدن الفتح در بازی دیپلماسی باعث بیدار شدن اخوان شد و اعلام کردند که دیگر ادبیات الفتح پاسخ نمی دهد؛ ایران نیز در اینجا از آنها خواستند که بیشتر به اسلام نزدیک شوند.

در حرکت‌های اسلام خواهی چند سال اخیر در کشورهای اسلامی آمریکا و اسراییل نیز به سمت ایجاد درگیری‌های داخلی بین حماس و گروه های فلسطینی رفتند، ولی ایران با حمایت از ایجاد گروه های مقاومت بازی را برد و باعث شد که حماس نیز دراین میان متوجه اشتباه تاریخی خود بشود.

جریان فروپاشی انقلاب مصر و نیاز سوریه به ایران، حماس را به این اشتباه رساند و در این بین رهبری ایران نشان داد که چقدر در این بین به توفیق رسید و مطمئنا آینده از آن جریان ناب اسلامی خواهد بود.

باید ادبیات سیاسی اسلامی و دینی بر محافل علمی ما حاکم باشد، خوب نیست که در انجمن های علمی ما ادبیات ماکس وبر و فوکو را به عنوان شاخص تحلیل مباحث سیاسی استفاده می‌شود.

دشمنان کینه دینی و تاریخی با ما دارند و نباید فکر کنیم که آنها به دنبال سازش هستند و مطمن باشیم که آنها به چیزی جز تجزیه و نابودی ما راضی نیستند.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha